بهره وری نیروی کار و شاخص های ارزیابی

«چاندر اشکار» در بحث خود پیرامون روابط صنعتی و بهره وری، دلایل زیر را برای اهمیت بهره وری نیروی کار نسبت به سایر انواع بهره وری ذکر می کند: (بردبار و کنجکاو، 1390)
Widget not in any sidebars
کارگر یک کالا نیست، بلکه عامل انسانی است که بر سایر عوامل موثر در بهره وری کنترل داشته و با آن ها تعامل دارد.
بهره وری کارگر یکی از عوامل تولید است و در تمام فرایندهای تولید و توزیع دخالت دارد.
بهره وری کارگر یک مفهوم نسبتا ساده از نسبت بازده به داده کارگر است.
هر عامل دیگر تولید را می توان به معادل نیروی کار آن تبدیل کرد.
مقایسه های داخلی شرکت، از تغییر بهره وری در یک دوره زمانی ممکن می شود.
کارگر فردی است که نقش دوگانه دارد. یعنی هم هدف تولید است و هم وسیله تولید. به عبارت دیگر، یک کارگر، هم تولید کننده است و هم مصرف کننده.
بنابراین، همانطور که ملاحظه می شود، بهبود بهره وری نیروی کار از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند بر روند بهره وری شرکت ها تاثیر مضاعف داشته باشد.
2-10) شاخص های ارزیابی بهره وری نیروی کار
در محاسبه بهره وری نیروی کار معمولا از دو شاخص با تعریف زیر استفاده می شود: (کریستاکیس ، 1998)
«ارزش ثابت کالاها و خدمات تولید شده» به «نفر ساعت به کار گرفته شده»؛
«خروجی (ستانده)» به «نفر- ساعت وزن دار».
که در شاخص اخیر، ترکیب و کیفیت نفر- ساعت رشته های گوناگون فعالیت، با وزن دهی مناسب تعدیل می شود. (همان منبع)
در سنجش بهره وری عامل کار، حجم فیزیکی محصول تولید شده یا ارزش پولی آن به ازای هر واحد نیروی کار مصروفه (نفر- ساعت) تعیین می شود. در واقع، نتایج حاصل از این بررسی، پاسخ به سوال زیر است: «در برابر هر نفر- ساعت کار انجام شده، چند واحد محصول بیشتر (نسبت به سابق یا مکان A نسبت به مکان B) به دست آورده ایم؟»
مشخص است که پاسخ به سوال مذکور، میزان اثربخش بودن نیروی کار انسانی را تحت اوضاع و احوال و شرایط گوناگون مشخص می نماید.
مدل پایه ای برای سنجش بهره وری کار، به صورت زیر ارائه می شود:
که در آن PL بهره وری عامل کار، O میزان محصول تولید شده، و L مقدار نیروی انسانی به کار گرفته شده است. برای اندازه گیری این نوع بهره وری، اطلاعات، زیاد ضروری نیست و محاسبه تقریبا آسان صورت می گیرد، و آمار و ارقام بیشتر و صحیح تر در این رابطه وجود دارد.
در رابطه فوق، می توان صورت کسر مذکور را به صورت حجم فیزیکی کل محصول درنظر گرفت و آن را محاسبه نمود:
که در آن O حجم فیزیکی کل محصول، Q مقدار تولید هر محصول، و K ضریب تبدیل هر محصول است. از ارزش پولی کل محصول، یعنی
نیز می توان در صورت کسر، استفاده نمود. (عسکری، 1383)
برای تعیین مخرج کسر، طبق نظر اشتاینر و گلدنر ، کل ساعات کار کارکنان یعنی میزان کار کارکنان تولیدی بعلاوه میزان کار کارکنان اداری و دفتری بعلاوه میزان کار کارکنان کادر تعمیراتی و سرپرستی را باید درنظر گرفت در صورتی که فوراسیته کار مورد نظر در کسر یاد شده را فقط مجموع کار مستقیم و کار غیر مستقیم می داند (فوراسیته، 1957)
در حقیقت در حالت اخیر، کارهای قراردادی (خرید خدمت) در محاسبه وارد نمی شود و رابطه زیر به دست می آید: