دیدار به قیامت مرتضی کلانتریان!
«حقشناسی و عدالت در این دنیای کثافت وجود نداره و متأسفانه چیز دیگری هم نداریم که جای این دنیا بذاریم .»
مرتضی کلانتریان، حقوقدان و مترجم صاحبنام و صاحب آثار برجستهای، چون «سیمای زنی در میان جمع»، «ظرافتهای جوجه تیغی» و «دیدار به قیامت»، امروز، یکشنبه به زندگی خود پایان داد. این مترجم ۸۷ ساله خود رو از پنجره منزلش در محله بهجتآباد تهران به پایین پرت کرد و جون سپرد. درست به روش قهرمون داستان «دیدار به قیامت».
بچه آقای کلانتریان خبر درگذشت ایشون رو تایید کرد.
به گفته نزدیکانش ایشون مریضی خاصی نداشت؛ اما در روزای گذشته شدیدا ضعیف شده بود و این موضوع اونو رنج میداد.
گفته میشه این نویسنده و مترجم، در روزای گذشته به اندازه ای ضعیف شده بود که نمیتونست حتی پشت میز کار بشینه و ترجمه کنه.
«همهی اونهایی که تصور میکردن این جنگ بهزودی پایان پیدا می کنه دیرزمانیه که در همین جنگ فوت کردهان. دقیقا از همین جنگ.» بریدهای از کتاب دیدار به قیامت، رمانی نوشته پییر لومتر( -۱۹۵۱)، نویسنده فرانسوی و برندهی جایزهی ادبی گنکور فرانسه در سال ۲۰۱۳. نویسنده عمیقترین احساساتش رو به خاطرۀ ژان بلانشار تقدیم میکنه که در ۴ دسامبر ۱۹۱۴ به اتهام خیانت تیرباران میشه و در ۲۹ ژانویه ۱۹۲۱ اعادۀ آبرو میشه که عنوان «دیدار به قیامت» رو به اون الهام کرده.
مرتضی کلانتریان در سال ۱۳۱۱ در تنکابن به دنیا اومد. اون در دانشگاه پاریس دکترای حقوق گرفت و پس از برگشت به ایران در مقام قاضی دادگاه مشغول به کار شد.
ایشون در همه این سالها به ترجمه هم مشغول بود و ترجمه قوانین اساسی کشورها و اساسنامه دیوان کیفری بین المللی رو رو دوش داشت.
بعضی از آثار ترجمه شده اون شامل «نقطه ضعف» اثر آنتونیس ساماراکیس، «سیری در حقوق بینالملل» اثر مونیک شمیلیه ژانرو، «قرارداد اجتماعی» نوشته ژانژاک روسو، «دیدار به قیامت» اثر پییر لومتر، «سیمای زنی در میان جمع» اثر هاینریش بل، «مرد رؤیاها»، «زندگینامه جون رید»، «رؤیا و تاریخ» اثر ولین کلود، «ادبیات و حقوق»، «اندیشههای حقوقی»، اثر فیلیپ مالوری، «بررسی یه پرونده قتل» نوشته میشل فوکو، «آدمیها و حاکمیت» اثر مونیک شمیلیه ژانرو و «فضیلتهای بزرگ» اثر آندره کنت- اسپونویله.
بُل در «سیمای زنی در میان جمع»، فساد اخلاقی و حرص به مالاندوزی رو در همه شئون جامعه میبیند و با طنزی سراسر انسانی همه حولوحوش اونو میشکافد و نمایش میدهد و مقام و مرتبه اجتماعی، ثروت و جایگاه سیاسی، درجات علمی و دانشگاهی منهای آدمدوستی رو به باد تمسخر میگیرد و از ریاکاری و خودنمایی به تقوا و پاکدامنی در عین تردامنی پرده برمیداره. مرتضی کلانتریان هم با ترجمه شیوا، رسالت خود در برگردان این کتاب رو به انجام رسونده.
زندهیاد کلانتریان در گفتوگویی که سال ۱۳۹۵ روزنانه ایران با اون انجام داد درباره چگونگی انتخاب آثاری واسه ترجمه به زبون فارسی گفته:
«انسانی بودن کار واسه من مسئله اساسیه. یعنی چیزی که تو یه کتاب واسه من مهمه، ارزش آدم و انسانیته. جدا از هرگونه مذهب و اندیشهای که دارن، هر کجا که زندگی میکنن، مسئله انسانیت واسه من اولویت داره.
در نتیجه همین که کتابی جنبه انسانی موضوع رو همونجوریکه من خوشم بیاد بگه، اون کتاب رو بدون دودلی و تأمل ترجمه میکنم، خواه نویسنده اش ناشناس باشه خواه از نویسندهای مشهور، تموم ترجمههای من در بخش ادبیات، کتابهاییه که با طرز تفکر نویسندگانش احساس نزدیکی میکنم و در همه اونا آدم و ارزشهای انسانی جایگاه اصلی رو داره.»
در آخر هم اشاره کنیم، در رمان «وجدان زنو» یکی از اصلیترین نیازای شخصیت اصلی رمان، نیازِ دائمی اون واسه راه پیدا کردن به مناطق تاریک پر از لایههای مخفی که در اون استوارترین یقینها هم به لرزه درمیآیند. خودکشی مرتضی کلانتریان هم تا حدی یادآور همین امره.